برای مشاهده مقالات هر پرونده روی عنوان آن کلیک نمایید
|
|
نتيجه جستجو براي يافتن کليد واژه : نایپل |
|
بخش ششم: پیامِ صلح
|
توی قم این زندگیِ مرتب و منظمِ نماز و سخنرانی، شرح و بازتفسیر، در اواخرِ دورانِ شاه کموبیش از بین رفته بود. [آیتالله] خمینی تبعید شده بود، نیروهای امنیتی شهر را دست گرفته بودند؛ و پلیس مخفی حتی طلبههای پاکستانی را به ستوه آورده بود. طلبهای که سمتِ چپِ مدیر نشسته بود، با صدایی که هِی آرامتر میشد، گفت: «اگه اینجا انقلاب نمیشد، اسلام کلاً نیستونابود شده بود.» پنجشنبه 6 مرداد 1390 |
|
|
|
بخش پنجم: شهرِ مقدس
|
خلخالی همان اواخر مصاحبههایی کرده و تأکید کرده بود روی درستیِ قضاوتهایش؛ در تهران شایعه بود مغضوب شده و دارد با این مصاحبهها سعی میکند اعتبار و آوازهاش را حفظ کند و توی چشم باشد. به «تهران تایمز» گفته بود «شاید» برای چهارهزار نفری در تهران حکمِ مرگ داده باشد... خلخالی به «تهران تایمز» گفته بود هویدا چهطور مرده. اولین گلوله خورده به گردن هویدا؛ ولی کار را تمام نکرده. بعد مأمور اعدامش ــ یک روحانی ــ به هویدا دستور داده سرش را بالا بگیرد؛ گلولهٔ دوم خورده به سرش و او را کُشته. چهارشنبه 5 مرداد 1390 |
|
|
|
بخش نهم: نمایش وحدت انقلابی
|
سخنران، امامِ جمعه، آیتالله طالقانی بود که بهشدت دوستش داشتند. طالقانی حکم به برگزاری این مراسم نمازِ جماعت در دانشگاه تهران داده بود تا نمایشی باشد از وحدتِ انقلابی، وحدتی چنان وحدتِ مردمان در روزگارِ پیامبر و قبایلِ صحرایی. طالقانی پیر بود و تقدیرش این بود که چند هفته بعدترش بمیرد...، عکسهایی بود از آدمهایی که زمان شاه کشته شده بودند.یکیشان جنازهٔ هویدا بود، نخستوزیر شاه که بهدستورِ خلخالی آخرِ شب با عجله و بهزور از سلول بیرونش آورده بودند و با دوتا گلوله کارش را ساخته بودند. سه شنبه 11 مرداد 1390 |
|
|
|
بخش دهم: مقبرهٔ متروک شاعر بزرگ
|
مقبره فردوسی بر خلاف انتظارم قدیمی نبود. نو بود، شاه آن را ساخته بود، بنای چهارگوشِ مرتفعی از مرمر که در هر گوشش ستونهایی با نشانههای پیشااسلامی داشت، جزو کوششهای شاه برای یادآوریِ گذشتهٔ پیشااسلامِ ایران. تمام کتیبهها را خراب کرده بودند، هر اشارهای به شاه یا خانوادهٔ شاهی یا حکومت شاهی را محو کرده بودند، هر جا حروف برجسته بودند با یک کفِ دست سیمان یا گچ، زمخت پوشانده بودند. پنجشنبه 13 مرداد 1390 |
|
|
|
|